اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناخوش حال

نویسه گردانی: NAḴWŠ ḤAL
ناخوش حال . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) ناخوش احوال . که سالم و تندرست نیست . که بیمار است . که در حال ضعف یا بیماری یا نقاهت است . || که شادمان و سردماغ نیست . غمگین . غمین . ملول . افسرده . نژند. ناشاد. مقابل خوشحال .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.