اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نارسان

نویسه گردانی: NARSAN
نارسان . [ رَ ] (نف مرکب ) آنکه نمی رساند. (ناظم الاطباء). || نرسنده . که نمی رسد :
چو نیکی فزائی به روی خسان
بود مزد آن سوی تو نارسان .

فردوسی .


|| ناتمام . ناکامل . ناپایدار و بی اعتبار. نااستوار. ناقص . نارسا :
گفت من گفتم که عهد آن خسان
خام باشد خام و زشت ونارسان .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.