گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نازبو نویسه گردانی: NAZBW نازبو. (اِ) ریحان . (محیط اعظم ) (فرهنگ نظام ) (فرهنگ رشیدی ) (شمس اللغات ). ریحان . شاهسفرم . (ناظم الاطباء). شاه اسپرم . شاه اسفرغم . (بحر الجواهر) : بر سر خوانی که بود نازبوزینت آن خوان بود از رنگ و بو.؟ (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود