نازل شدن . [ زِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فرود آمدن . از بالا به پائین آمدن . (ناظم الاطباء). || از جانب خدا وحی برپیغمبر فرستاده شدن . (ناظم الاطباء)
: کی به وی کتاب و شریعت نازل شده است . (سندبادنامه ص
7).
انداختی به چهره ٔ پرنور خود نقاب
نازل به شأن حسن تو شد آیه ٔ حجاب .
آرزوی اکبرآبادی .
|| پست شدن . فرود آمدن
: زمین بوسید و گفت قدر بلند سلطان بدین قدر نازل نشدی . (گلستان ). || نازل شدن بها و قیمت ؛ کم شدن نرخ و بها از قیمت اصلی . (آنندراج ). کم شدن . پائین آمدن . ارزان شدن .