اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نازموده

نویسه گردانی: NAZMWDH
نازموده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نیازموده . مقابل آزموده . رجوع به آزموده شود.
دور نه چرخ نازموده هنوز
سال عمرش دوده نبوده هنوز.

خاقانی .


|| تحمل نکرده . ندیده :
ای پسر نازموده رنج سفر
نتوان یافت ره به گنج سفر.

شمس العلماء قریب ربانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.