گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ناشسته رخ نویسه گردانی: NAŠSTH RḴ ناشسته رخ .[ ش ُ ت َ / ت ِ رُ ] (ص مرکب ) ناشسته روی : از چه ناشسته رخم می خوانی که رخم شسته به خون جگر است .کمال اسماعیل . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود