ناف بریدن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) بریدن رودگانی که از خارج به ناف جنین بسته است
: نوزتان مادر شش روز نباشد که بزاد
نوزتان ناف نبریده و از زه نگشاد.
منوچهری .
با دایه ٔ عفو و سخطت خوی گرفتند
چون ناف بریدند شفا را و الم را.
انوری .
چو نافش بریدند و روزی گسست
به پستان مادر درآویخت دست .
سعدی .