ناف زمین . [ ف ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ناف خاک . شکم خاک . || مرکز زمین
: دهلیز سراست ناف فردوس
چون ناف زمین میان کعبه .
خاقانی .
|| (اِخ ) ناف ارض . کنایه از کعبه ٔ معظمه . (برهان قاطع). مکه ٔ معظمه ، برای اینکه مسلمانان تمام روی زمین در نماز رو به آن می کنند پس در میان زمین واقع شده که ناف مجازاً به معنی میان است . (فرهنگ نظام ). رجوع به ناف ارض و نیز رجوع به غیاث اللغات شود
: عالم تر دامن خشک از تو یافت
ناف زمین نافه ٔ مشک از تو یافت .
نظامی .
سر نافه در بیت اقصی گشاد
ز ناف زمین سر به اقصی نهاد.
نظامی (از فرهنگ نظام ).