اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناکدخدا ماندن

نویسه گردانی: NAKDḴDʼ MANDN
ناکدخدا ماندن . [ ک َ خ ُ دَ ] (مص مرکب ) عزب ماندن . بی زن ماندن . زن نکردن . داماد نشدن . || عروس نشدن . بی شوی زیستن . شوهر ناکردن . ناکدخداماندن مرد، ناتوان ماندن وی بر امر زناشوئی . (یادداشت مؤلف ). || ناکدخدا ماندن زن ؛ باکره ماندن او پس از شوهر کردن . (یادداشت مؤلف ): تحدب ؛ ناکدخدا ماندن ؛ بی شوی ماندن . قعود؛ ناکدخدا ماندن زن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.