ناگهانی . [ گ َ ] (ص نسبی ) فجائی . بی مقدمه . سریع. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
بلای ناگهانی ؛ بلائی که بی خبر و یک دفعه روی دهد. (ناظم الاطباء).
-
مرگ ناگهانه و ناگهانی ؛ مرگ مفاجاة. (ناظم الاطباء)
: می چاره ٔ مرگ ناگهانی است
سرمایه ٔ عمر جاودانی است .
واله اصفهانی .
جان کندن تدریجی خود را آخر
تبدیل به مرگ ناگهانی کردیم .
فرخی یزدی .