نام
نویسه گردانی:
NAM
نام . [ نام م ] (ع ص ) اسم فاعل از نَم ّ. سخن چین . ج ، نُمّام . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به فرهنگ واژه های پهلوی و واژه های اوستایی در همین لغت نامه
برای دریافت نام های آریایی زیبا برای: خانوادگی، فروشگاه، شرکت، رستوران، باشگاه و... با این شماره تماس بگیرید: 09163657861 فانکو آدینات
نام تهی کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نام از عالم تهی کردن . مرادف نام از جهان ستردن و نام از جهان برداشتن . محو و نیست و نابود کردن ...
روز ننگ و نام . [ زِ ن َ گ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی روز کوشش است که کنایه از روز جنگ و جدال و قتل و کینه خواستن باشد. (برهان قا...
روز نام و ننگ . [ زِ م ُ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز ننگ و نام . روز جنگ و جدال . (از آنندراج ). بمجاز، روز نبرد و پیکار : بشکند بانگش دل ...
نام تغییر دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) نام گرداندن . (از آنندراج ). اسم عوض کردن . (ناظم الاطباء). به منظور ناشناس ماندن و شناخته ناشدن نام ...
نام بر یخ زدن . [ ب َ ی َ زَ دَ ] (مص مرکب ) محو کردن . (انجمن آرا) (غیاث اللغات ) (برهان قاطع). || فراموش کردن . (انجمن آرا) (برهان قاطع) ...
نام حلقه کردن . [ ح َ ق َ / ق ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) و حلقه بر نام کشیدن : آن را [ نام کسی را ] از دایره ٔ اعتبار برآوردن چه میرزایان دفتر ...
بی نام و نشان . [ م ُ ن ِ ] (ص مرکب ) که نام و صفت او ندانند. (یادداشت مؤلف ) : نابردن نام و نادادن نشان آن بی نام و نشان اولی و بهتر ...