نامبردار شدن
نویسه گردانی:
NAMBRDʼR ŠDN
نامبردار شدن . [ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) معروف و مشهور شدن . سرشناس گشتن . سروری و سالاری یافتن
: نبیره ، پسر داشتم لشکری
شده نامبردار هر کشوری .
فردوسی .
و رجوع به نامبردار شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.