گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نامساعدی نویسه گردانی: NAMSAʽDY نامساعدی . [ م ُ ع ِ ] (حامص مرکب ) نامساعدبودن . ناسازگاری . ناموافقی . ناسازواری . کجرفتاری . ناهمواری . همراهی و یاری و مساعدت نکردن : دل از کرشمه ٔ ساقی بشکر بود، ولی ز نامساعدی بختش اندکی گله بود.حافظ (دیوان چ قزوینی ص 146). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود