نام ستردن . [ س ِ ت ُ دَ ] (مص مرکب ) محو کردن . پاک کردن . زایل کردن
: نام شب از صحیفه ٔ ایام بسترد
از رای تو اجازت اگر یابد آفتاب .
انوری .
ما نام خود ز صفحه ٔ دلها سترده ایم
از دفتر جهان ورق باد برده ایم .
صائب .
-
نام از جهان ستردن ؛ اعدام . محو کردن . نیست و نابود کردن . معدوم ساختن
: به جشن فریدون و نوروزجم
که شادی سترد از جهان نام غم .
نظامی (از آنندراج ).