اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نان وقف

نویسه گردانی: NAN WQF
نان وقف . [ ن ِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نانی که در راه خیرات دهند. (ناظم الاطباء) :
آن را که سیرت خوش و سرّی است با خدا
بی نان وقف و کاسه ٔ دریوزه زاهد است .

سعدی .


|| نانی که موقوفات دیگران به دست آرند. معاشی که به طفیل موقوفه ای تأمین شود : یکی را از علمای راسخ پرسیدند: چه گوئی در نان وقف ؟ گفت : اگر نان از بهر جمعیت خاطر می ستاند. (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.