گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ناهار کردن نویسه گردانی: NAHAR KRDN ناهار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ناهار خوردن . طعام خوردن به نیمروز : در دکان چلوی با وی ناهار کنم .ایرج . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود