نای
نویسه گردانی:
NAY
نای . (اِمص ) فخر. مباهات . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء). و نائیدن مصدر آن است ، یعنی مباهات کردن . (آنندراج ) (انجمن آرا).
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نای مشک . [ م َ ] (اِ مرکب ) نی انبان . نای انبان . (از جهانگیری ). نای انبان ، و آن را نای مشکک هم میگویند. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). بمعنی ...
نای شش . [ ی ِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قصبةالریة. رجوع به نایژه شود.
نای موس . (اِ) نام سازی است که خنیاگران نوازند و آن را موسیقار نیز خوانند. (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). و صاحب برهان نای لوس نوشته به «لام » ...
سرخ نای . [ س ُ ] (اِ مرکب ) مری . (فرهنگستان ).
شاه نای . (اِ مرکب ) نای ممتاز در نوع خود. || شهنا. شه نای . نای ترکی است که آن را سورنای گویند و آن سازی است معروف که به سرنا اشتهار ...
کره نای . [ ک َرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کرنای . شیپور. بوق . (یادداشت مؤلف ). کارنا. کرنا. (فرهنگ فارسی معین ) : برآمد خروشیدن کرنای دم نای سرغی...
نای بند. [ ب َ ] (اِخ ) از دهات دهستان تمیمی بخش کنگان شهرستان بوشهر است ، در 85 هزارگزی جنوب شرقی کنگان و 5 هزارگزی جاده ٔ شوسه ٔ سابق کن...
نای بند. [ ب َ ](اِخ ) دهی است از دهستان دیهوک بخش مرکزی شهرستان فردوس ، در 180هزارگزی جنوب شرقی طبس ، سر راه ماشین رو طبس . در منطقه ٔ کوه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نرم نای . [ ن َ ] (اِ مرکب ) رجوع به نای شود.