اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نای زدن

نویسه گردانی: NAY ZDN
نای زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) نای دمیدن . نواختن نای . (ناظم الاطباء). زمر. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) :
بر سر سرو زند پرده ٔ عشاق تذرو
ورشان نای زند بر سر هر مغروسی .

منوچهری .


محتسب گو چنگ میخواران بسوز
مطرب ما خوب نائی میزند.

سعدی .


فلک که صدهزار نای غم زند
نیارد استماع کرد نای من .

شیبانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.