اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نأی

نویسه گردانی: NAY
نأی . [ ن َءْی ْ ] (ع مص ) دور گشتن از چیزی . (از منتهی الارب ). مفارقة. بُعد. (معجم متن اللغة). || (اِ) نأی و نؤی و نئی و نُؤی ̍؛ جویچه ٔگرداگرد خرگاه و سراپرده و خیمه . (منتهی الارب ). حفره ای که گرد خیمه گاه کنند منع و دور کردن آب باران را. (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). ج ، آناء.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
نای لوش . (اِ) نای لوس . رجوع به نایلوس شود.
نای مشک . [ م َ ] (اِ مرکب ) نی انبان . نای انبان . (از جهانگیری ). نای انبان ، و آن را نای مشکک هم میگویند. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). بمعنی ...
نای شش . [ ی ِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قصبةالریة. رجوع به نایژه شود.
نای موس . (اِ) نام سازی است که خنیاگران نوازند و آن را موسیقار نیز خوانند. (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). و صاحب برهان نای لوس نوشته به «لام » ...
نای بند. [ ب َ ] (اِخ ) از دهات دهستان تمیمی بخش کنگان شهرستان بوشهر است ، در 85 هزارگزی جنوب شرقی کنگان و 5 هزارگزی جاده ٔ شوسه ٔ سابق کن...
نای بند. [ ب َ ](اِخ ) دهی است از دهستان دیهوک بخش مرکزی شهرستان فردوس ، در 180هزارگزی جنوب شرقی طبس ، سر راه ماشین رو طبس . در منطقه ٔ کوه...
نای بینی . [ ی ِ بی ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )سوراخ بینی . (ناظم الاطباء). قصبةالانف . قصبه ٔ انف . منخر: الافطا؛ نای بینی فروهشته . (تاج المصاد...
نای ترکی . [ ی ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سورنای را گویند و آن سازی است معروف ، بعضی گویند نائی است که در هنگام رزم و جنگ نوازند و آن...
نای انگیز. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لیریائی بخش پاپی شهرستان خرم آباد، در 17هزارگزی جنوب شرقی ایستگاه سپیددشت . درجلگه ٔ معتدل هوائی...
نای گلو. [ ی ِ گ َ / گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حلقوم . (ناظم الاطباء) (دهار) (ترجمان القرآن ). حنجره .(ترجمان القرآن ). حنجر حلق . قصبةالمری ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.