اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نباتی

نویسه گردانی: NBATY
نباتی . [ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی شکر مصفای بلورین . || کنایه از شیرین است . به شیرینی نبات . شیرین چون نبات : انگور نباتی . || نام رنگی است . (فرهنگ نظام ). به رنگ نبات . (ناظم الاطباء). زرد تیره ٔ کم رنگ . رجوع به نباتی رنگ شود :
شد جلوه گر آن رنگ نباتی شب مهتاب
دارد مزه این عیش که شیر است و شکر هم .

؟ (از آنندراج ).


- هندوانه ٔ نباتی ؛ هندوانه ٔ زردرنگ به رنگ نبات .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
الماس نباتی . [ اَ س ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ) نوعی از الماس است . (بهار عجم ) (آنندراج ).
نباتی تبریزی . [ ن َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم هجری است . وی به نقاشی و لاجوردشوئی اوقات میگذرانده . او راست :عکس رخسار آن پری رو...
نباطی . [ ن َ / ن ُ / ن ِ ] (ص نسبی ) نباط. نبطی . رجوع به نبط و نبطی شود.
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . از فضلای قرن یازدهم هَ . ق . بود. وی در نجف سکونت داشت و در همانجا درگذشت ...
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدطاهربن عبدالحمیدبن موسی بن علی بن معتوق عاملی نباطی اصفهانی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.