اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نباتی

نویسه گردانی: NBATY
نباتی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی گیاه . (ناظم الاطباء). هر چیز که نسبت به نبات داشته باشد. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). || از جنس نبات . گیاهی . مقابل جمادی و حیوانی .
- نفس نباتی ؛ قوه ای است که جسم را در طول و عرض و عمق بکشد و بزرگ گرداند و نفس طبیعی خادم نفس نباتی باشد [ رجوع به طبیعی شود ]. نفس نباتی را هشت خادم دیگر باشد و آن جاذبه ، ماسکه ، هاضمه ، ممیزه ، دافعه ، مصوره ، مولده و منمیه است . (یادداشت مؤلف ).
|| (حامص ) نبات بودن . گیاه بودن :
از حال نباتی برسیدم به ستوری
یکچند همی بودم چون مرغک بی پر.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
الماس نباتی . [ اَ س ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ) نوعی از الماس است . (بهار عجم ) (آنندراج ).
نباتی تبریزی . [ ن َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم هجری است . وی به نقاشی و لاجوردشوئی اوقات میگذرانده . او راست :عکس رخسار آن پری رو...
نباطی . [ ن َ / ن ُ / ن ِ ] (ص نسبی ) نباط. نبطی . رجوع به نبط و نبطی شود.
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . از فضلای قرن یازدهم هَ . ق . بود. وی در نجف سکونت داشت و در همانجا درگذشت ...
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدطاهربن عبدالحمیدبن موسی بن علی بن معتوق عاملی نباطی اصفهانی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.