نجم الدین رازی
نویسه گردانی:
NJM ʼLDYN RʼZY
نجم الدین رازی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوبکرو معروف به شیخ نجم الدین دایه و شیخ نجم الدین رازی .از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری و از شاگردان شیخ نجم الدین کبری است . وی به سال 617 هَ . ق . پس از واقعه ٔ قتل استادش نجم الدین کبری به هنگام حمله ٔ تاتار به خراسان از خوارزم فرار کرد و به همدان آمد و چون لشکریان مغول رو به سوی همدان نهادند، به ناچار در سال 618شیخ به ترک همدان گفته رخت عزیمت به اردبیل کشید تا«مسکن در دیاری سازد که در او اهل سنت و جماعت باشند و از آفت بدعت و تعصب هوی پاک بود»، اما امامت وی در اردبیل نیز دیری نپائید و در همان سال روانه ٔ بلادروم شد و در قیساریه ٔ روم به خدمت سلطان علاءالدوله کیقباد سلجوقی رسید و از آن پس در حمایت وی قرار و آرام یافت ، و به پاس انعام سلطان به سال 620 در شهر سیواس کتاب مرصادالعباد را در مباحث عرفانی سیر و سلوک و مبداء و معاد به فارسی به نام علاءالدوله تصنیف کرد. شیخ بقیت عمر را به فراغت و امنیت در بلاد روم و در مصاحبت عارفانی چون صدرالدین قونیوی و جلال الدین مولوی گذرانید و سرانجام به سال 645 هَ . ق . وفات یافت . (از تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 49). این رباعی را مؤلف مجالس النفایس به نام او ثبت کرده است :
عشقت که دوای جان هر دل ریش است
زَاندازه ٔ هر هوس پرستی بیش است
چیزی است که از ازل مرا در دل بود
کاری است که تا ابد مرا در پیش است .
و نیز رجوع به مجالس العشاق ص 110 و روضات الجنات ص 248 و مجالس النفایس ص 320 و ریاض السیاحه 275 و سبک شناسی ج 3 ص 20 و ریاض العارفین ص 148 و صبح گلشن 507 و ریحانةالادب ج 4 ص 167 وهفت اقلیم (ذیل اقلیم چهارم ) شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.