اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نجیع

نویسه گردانی: NJYʽ
نجیع.[ ن َ ] (ع اِ) برگهای خشک کوفته که بر آن آرد و آب پاشیده شتران را خورانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خون که به سیاهی زند، یا خون شکم خاصة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). خون سیاه . (مهذب الاسما). خون اندرون بدن خاصه ، و خون سیاه . (فرهنگ خطی ). || (ص ) نافع. (المنجد). || هر طعامی که گوارا باشد. (ناظم الاطباء). آنچه نفع رساند بدن را از طعام و شراب . (از المنجد). ما نجع فی البدن من طعام او شراب . (اقرب الموارد): ماء نجیع؛ مری . (المنجد). گوارا. || آب که به شتر خورانده شود. (از اقرب الموارد). || تازه . (دستور اللغة): دم نجیع؛ خون تازه . دم ناجع. دم قافع. (از بحرالجواهر).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
نجی ا. [ ن َ جی یُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب نوح پیغامبر است . رجوع به نوح شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.