نخبة
نویسه گردانی:
NḴB
نخبة. [ ن ُ خ َ ب َ ] (ع ص ) برگزیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برگزیده از هر چیزی . نُخبة. (از اقرب الموارد). ج ، نُخَب . || مرد بددل . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نخبة. [ ن َ ب َ ] (ع اِ) کون . اِست . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || دوستکانی . کلمه ای است عراقی . (از مهذب الاسما). و قال ...
نخبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) دوستگانی . (از منتهی الارب ). دوستکامی . (ناظم الاطباء). || (ص )جبان . || برگزیده از هر چیزی . (از اقرب الموارد). بر...
نخبه /noxbe/ ۱. برگزیده؛ برگزیده از هر چیز. ۲. (اسم، صفت) [مجاز] دانا؛ باهوش. فرهنگ فارسی عمید. //////////////////////////////////////////////////////...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.