گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ندیدن نویسه گردانی: NDYDN ندیدن . [ ن َ دی دَ ] (مص منفی )نادیدن . مقابل دیدن . رجوع به دیدن شود : یک دیدن از برای ندیدن بود ضرورهرچند روی مردم دنیا ندیدنی است .صائب . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی پیدا ندیدن پیدا ندیدن . [ پ َ / پ ِ ن َ دی دَ ] (مص مرکب ) آشکار ندیدن : چنین است رسم سرای کُهن سرش هیچ پیدا نبینی ز بن .فردوسی . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود