اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نرخ شکستن

نویسه گردانی: NRḴ ŠKSTN
نرخ شکستن . [ ن ِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کم کردن نرخ . مقابل نرخ بالا کردن . (آنندراج ). از رواج و قیمت انداختن . ارزان کردن . کم کردن قیمت :
در بزم بلا به خنده روئی
نرخ می و زعفران شکستم .

ثنائی (از آنندراج ).


- امثال :
سرم را بشکن نرخم را مشکن .
|| ارزان شدن . از رونق افتادن :
نرخ گوهر نشکند هرگز به طعن مشتری .

ابن یمین .


هر متاعی را در این بازار نرخی بسته اند
قند اگر بسیارگردد نرخ شکر بشکند.

وحشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.