اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نرم گشتن

نویسه گردانی: NRM GŠTN
نرم گشتن . [ ن َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) نرم شدن .رام شدن . مطیع و منقاد شدن . رجوع به نرم شدن شود.
- نرم گشتن سر ؛ رام شدن . به راه آمدن :
تو شاهی و با شاه ایران بگوی
مگر نرم گردد سر جنگ جوی .

فردوسی .


- نرم گشتن گردن ؛ رام شدن . مطیع شدن :
همه گردن سرکشان گشت نرم
زبان چرب و دل ها پر از خون گرم .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.