اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نریان

نویسه گردانی: NRYAN
نریان . [ ن َ ] (اِ) اسب نر و هر ستوری . (ناظم الاطباء). اسب نر. حصان . مقابل مادیان . (یادداشت مؤلف ).
- امثال :
لگد مادیان به نریان درد نکند .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
نریان . [ ] (اِخ ) شهرکی است به خراسان از گوزگانان اندر میان جهوذان و پاریاب ، و حد او دو فرسنگ است . (از حدود العالم ). نام قریه ای میان ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.