نزاهت
نویسه گردانی:
NZʼHT
نزاهت . [ ن َ هََ ] (ع مص ) دور شدن از بدی و پاکی از عیب . (از غیاث اللغات ). نزاهة. نزاهیة. رجوع به نزاهة شود. || (اِمص ) پاکیزگی . طهارت . بی گناهی : دمنه دانست که اگر این سخن با شتر به ظاهر کند در حال ... نزاهت جانب خویش معلوم گرداند. (کلیله و دمنه ). || خرمی زمین . (فرهنگ خطی ). رجوع به نزاهة شود : و جهت نزاهت موضع یک چندی آنجا مقیم گشتند. (رشیدی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.