گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نزعاء نویسه گردانی: NZʽAʼ نزعاء. [ ن َ ] (ع ص ) املس الرأس . (یادداشت مؤلف ). زنی که هر دو جانب پیشانیش موی رفتگی دارد. (از اقرب الموارد) ۞ . تأنیث انزع . رجوع به انزع و نَزَع شود. || جبهة نزعاء؛ پیشانی فراخ . (مهذب الاسماء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی نزاع نزاع . [ ن ِ ] (ع اِمص ) خصومت و دشمنی دو نفر با هم با زبان یا استعمال اسلحه . (فرهنگ نظام ). با هم کشاکش کردن به خصومت . (غیاث اللغات ). خ... نزاع نزاع . [ ن َزْ زا ] (ع ص ) مرد سخت برکشنده . (منتهی الارب ). || کشنده . رگی که به سوی آبا و اصل خود کشد. (فرهنگ نظام ). فی المثل : العرق ن... نزاع نزاع . [ن ُزْ زا ] (ع ص ، اِ) ج ِ نازع . رجوع به نازع شود. || ج ِ نزیع، به معنی غریب . و منه : نزاع القبائل ؛ به غربائی گویند که در جوار قبی... نزاع همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ارانج érānj (پهلوی: ranjé)، ژنگ žanag (مانوی)، درگیری، زدو خورد، کشمکش (دری). فانکو آدینات 09163657861 نزاع کردن نزاع کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کشمکش کردن . منازعه کردن . ستیزیدن : یکی جهود و مسلمان نزاع می کردندچنانکه خنده گرفت از نزاع ایشانم ... نزاع افکندن نزاع افکندن . [ ن ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایجاد خلاف و دشمنی کردن . دشمنی افکندن . کشمکش و منازعه برپا کردن . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود