نسر طائر. [ ن َ رِ ءِ ] (اِخ ) یکی از صور شمالی فلک که چون عقابی به پر توهم شده ، و ستاره ای از قدر اول هم در این صورت واقع است که آن را نیز نسر طائر نامند و ذنب العقاب در این صورت است و صورت نسر طائر را شاهین و عقاب نیز خوانند. (یادداشت مؤلف ). شکلی است بر فلک به صورت کرکسی که پر آن به جانب شمال از منطقةالبروج باشد و آن را عقاب نیز گویند. (از غیاث اللغات ). نام صورت دهم از صور نوزده گانه ٔ شمالی قدما که آن را عقاب و سهم نیز گویند. (مفاتیح ). و آن را به جهت آن نسر طائر نامیده اند که صاحب دو بال گشاده اش پنداشته اند به شکل پرنده ای و عامه بدان میزان گویند. (از صبح الاعشی ج
2 ص
164). پرپهن . (یادداشت مؤلف ). نسر طایر
: شده نسر واقع به سان سه بیضه
شده نسر طائر چنان شاخ نخلی .
منوچهری .
ز چرخ صید کند نسر طایر و واقع
عقاب همت او از بلندپروازی .
سوزنی .
نسر طائر بیفکند شهپر
که پرش بر سهام او زیبد.
خاقانی .
پسین زن چو پیشین بود حاش ﷲ
که صد نسر طائر سماکی نیرزد.
خاقانی .
ببین هر شامگاهی نسر طائر
به خوان همتم مرغ مسمن .
خاقانی .
اگر مرغی پرد از گلستانت
پرستد نسر طایر ز آسمانت .
نظامی .
به زیر نسر طایر پر فشانده
وز اوچون نسر واقع بازمانده .
نظامی .
نسر طائر را بریزد پر ز شرم
وز طمع تنین شود چون موم نرم .
مولوی .
گر مرا دنیا نباشد خاکدانی گو مباش
نسرطائرهمتم زاغ آشیانی گو مباش .
سعدی .