اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نسک

نویسه گردانی: NSK
نسک . [ ن ُ ] (اِ) هر دفتر را نام باشد از دفاترپازند. (غیاث اللغات ). قسمی باشد از بیست ویک قسم کتاب زند منسوب به زردشت که هر قسم را نسک نام نهاده وهر نسک را به اسمی موسوم ساخته بدین تفصیل : اول ایتا، دوم اهو، سیم دیر، چهارم یوا، پنجم تار، ششم توش ،هفتم ناد (که در علوم نجوم و هیأت است )، هشتم اشتاد، نهم جید، دهم هجا، یازدهم ونکهویش ، دوازدهم وزدامنکهو، سیزدهم سیتنا، چهاردهم نام ، پانزدهم انکهیش ، شانزدهم مزدا، هفدهم خشرمچا، هجدهم اهرا، نوزدهم آیم ،بیستم درکوبیو، بیست ویکم واستارم . اکنون چهارده نسک از این جمله تمام است و در میان مجوس یافت شود و هفت نسک ناتمام بوده که در جنگها و فتنه های ایران از میان رفته . (از انجمن آرا) (از آنندراج ) ۞ . قسمی باشد از بیست ویک قسم کتاب زند که زردشت آن را منقسم کرده است و هر نسکی را یعنی هر قسمی را نامی نهاده . (برهان قاطع). محمد معین آرد: به این معنی لغةً به فتح اول است ، در اوستا نَسْک َ ۞ به معنی کتاب و سفینه آمده و هر جا که این لغت به کار رفته از آن اجزای کتاب مقدس اراده گردیده است (از خرده اوستا ص 26)، اما در یسنا(های 19 بند 22) نسکه به معنی خود اوستا و دوره ٔ کامل آن (21 نسک ) استعمال شده من باب اطلاق جزء به کل . (یسنا ج 1 ص 166). در پهلوی نَسْک ۞ (متن ، کتاب ) آمده . (تاوادیا ص 163). دینکرت در فصل های هشتم و نهم نویسد: اوستا دارای 21 نسک می باشدو در آن نام هر یک از این 21 بخش جداگانه آمده و خلاصه ٔ مندرجات آنها تشریح شده است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) ۞ :
چه مایه زاهد و پرهیزگار صومعگی
که نسک خوان شد بر عشقش و ایارده گوی .

خسروانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
نسک . [ ن َ ] (اِ) در اراک (سلطان آباد): نشک ۞ (عدس ). این کلمه به صورت نرسک و نرسنگ هم آمده . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام غله ای ...
نسک . [ ن َ ] (ع مص ) به آب شستن جامه را وپاک کردن آن را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || پاکیزه کردن زمی...
نسک . [ ن َ / ن ِ / ن ُ / ن ُ س ُ ] (ع اِ) پرستش .(منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || هرچه حق خدای عزوجل باشد. (منتهی الارب ) (...
نسک . [ ن َ س َ ] (ع اِ) جای الفت گرفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به نَسْک شود.
نسک . [ ن ُ ] (ع اِ) قربانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار). قربانی کردن بهر خدای تعالی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99) (تاج المصادر بیهقی )....
نسک . [ ن ُ س َ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پرنده ای است . (از اقرب الموارد).
نسک . [ ن ُ س ُ ] (ع اِ) ذبیحة. (از اقرب الموارد) (المنجد). قربانی یا خون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خون قربانی . (ناظم الاطباء). خون . ...
نسک . [ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، در 42هزارگزی جنوب غربی چگنه ٔ بالا دردامنه ٔ معتدل هوائی واقع ا...
نسک . [ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش شهداد شهرستان کرمان است . این دهستان در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری بین دهستان کشیت و گوک قرار دار...
نسک . [ ن َ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان نسک بخش شهداد شهرستان کرمان است و 55 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۷/۱۱/۱۱
0
0

از آنجائیکه چرخاننده کتابت ایران پیش از اسلام بیشتر آرامیان بودند، خود واژه نسک می تواند از نساک اکدی به معنی چکانده شدۀ [مُرکب] بوده باشد که مفهوم نوشته را می داده است. نسخه عربی و نسک ایرانی بر گرفته از آن به نظر می رسند.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۷/۱۱/۱۳
0
0

ریشۀ ایرانی لغات نسک و نسخه: کلمۀ اوستایی نَس به معنی به دست آوردن و پیدا کردن ریشۀ ایرانی نَسک به نظر می رسد (فرهنگ واژه های اوستا، ص1609). واژۀ اوستایی نَث (پوست کندن) از مفهوم کتاب و نسخه به دور است. گرچه ادعای نوشته شدن اوستا بر روی هزاران پوست نشانگر آن است که نسک با نَث نیز ربط داده میشده است. جالب است بهرام فره وشی پچین را به معنی نسخه و کپیه و رونویس آورده و لفظ پیچچه در سنسکریت به معنی تعدد و کثرت آمده است. ولی نسک مفهوم منبع و مأخذ را می داده است. چنانکه دوستمان دیاکو کیانی اشاره کردند، واژۀ نَصّ (هر کلام صریح که واضح و آشکار باشد) که در قاموس قرآن موجود نیست، می تواند معرّب از نَث اوستایی (پوست کندن و راست سخن گفتن) بوده باشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.