نشاط آوردن . [ ن َ /ن ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) موجب سرور و انبساط شدن : و اندک خوردن [ شراب ] نشاط آرد و طعام بگواردو فضله ها را از تن دفع کند. (...
یکی از بزرگان روستای کهن ازغند و محضرداری خوشنام و بسیار خوش خط که از نوادگان نشاط اصفهانی ( شاعر و دبیر دربار فتحعلی شاه قاجار ) بود .
نشأت . [ ن َ ءَ ] (اِخ ) سلیمان (خواجه ... افندی ) متخلص به نشأت از متأخران شعرای عثمانی است ، زبان فارسی می دانسته و به سال 1222 هَ . ...
از چیزی گرفتن، بهره بردن، گرفته شدن