نشانه شدن . [ ن ِ ن َ
/ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هدف شدن . هدف واقع شدن .
-
نشانه ٔ تیر بلا شدن ؛ آماج بلا و مصائب شدن .
|| انگشت نما شدن . عَلَم شدن . مشارٌ بالبنان گشتن
: چو مه نشانه شد اندر سفر مسلمانان
نشانه پله ٔ من از سفر که می آرد.
میرحسن دهلوی (از آنندراج ).