نصیب قزوینی . [ ن َ ب ِ ق َزْ ] (اِخ ) از احفاد دولتشاه و از پارسی گویان مقیم هند، و از مقربان دربار اکبرشاه است . او راست :
دارم صنمی چهره برافروخته ای
راه و روش عاشقی آموخته ای
او عاشق دیگری و من عاشق او
من سوخته ٔ سوخته ٔ سوخته ای .
(از صبح گلشن ص 520).