نضر
نویسه گردانی:
NḌR
نضر. [ ن َ ض ِ ] (ع ص ) ناضر. نضیر. (المنجد).
واژه های همانند
۱۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
چوب نظر. [ ب ِ ن َ ظَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نامی است که در شمیرانات و اطراف تهران به داغداغان دهند. (یادداشت مؤلف ). تاقوت . (فرهنگ ف...
حسن نظر. [ ح ُ ن ِ ن َ ظَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوش نیتی .خوش بینی . مقابل سؤنیت . رجوع به ترکیبات حسن شود.
اهل نظر. [ اَ ل ِ ن َظَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از اهل دل است وآنکه پیوسته نظر بخوبان دارد. (انجمن آرا). آنان که با توجه و نظر در...
باغ نظر. [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) باغی است در صفاهان که دریاچه ای کلان دارد : دیده از سیل سرشکم رشک صددریاچه شدتا برخسار توای باغ نظر افتاد...
باغ نظر. [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) باغی بوده است در کازرون و ظاهراً منسوب به میرزا حسینقلی میربها فرمانفرماست . (از مقاله ٔ مصطفوی در مجله ٔ اطلا...
باغ نظر. [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) باغی است در شیراز که فعلا محل موزه ٔپارس شیراز است و از یادگارهای کریم خان زند (1163 -1193 هَ . ق .) بشمار میر...
باغ نظر. [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) باغی در قندهار که متعلق به علیمردان خان پسر گنجعلی خان حاکم زمان صفوی این شهر بوده است و مجمعالتواریخ از...
باغ نظر. [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) باغی در کرمان . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). باغی به کرمان که نظرعلی خان زند حاکم زمان زندیه در کرمان بن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: رابیژی (کردی).*** فانکو آدینات 09163657861