نضیر
نویسه گردانی:
NḌYR
نضیر. [ ن َ ] (اِخ ) نام قبیله ای از یهود که در ظاهر مدینه سکونت داشتند و پیغامبر با آنان جنگید. (از معجم البلدان ) (آنندراج ). نام گروهی از یهودان خیبر و منسوب به آن را نضری گویند بر خلاف قیاس . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نظیر. [ ن َ] (اِخ ) امان اﷲ بیک زنگنه ٔ شیرازی ، متخلص به نظیر، از شاعران قرن سیزدهم هجری قمری و از شاگردان رفیق اصفهانی است . به سال 122...
نظیر. [ ن َ ] (اِخ ) نظیرالدین (مولانا...). از شاعران معماگوی عهد امیر علیشیر است . این معما به اسم «مقبول » از اوست :با من بیچاره آن مه بد ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بی نظیر. [ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + نظیر) بی مثل .بی مانند. نادر. بی همتا. (ناظم الاطباء) : ای بی قیاس و دولت تو چون تو بی قیاس ای بی نظیر و ...
دشت نظیر. [ دَ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پنجکرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر. سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و ارزن و ل...
نظیر مشهدی . [ ن َ رِ م َ هََ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری قمری و معاصر نظیری نیشابوری است . وی ابتدا نظیری تخلص داشته و«به سال ۞...
مراعات نظیر. [ م ُ ت ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ در بدیع، مراعات النظیر یا مراعات نظیر یا صنعت تناسب آن است که شاعر یا نویسنده در شع...