اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظاره گر

نویسه گردانی: NẒARH GR
نظاره گر. [ ن َظْ ظا رَ / رِ گ َ ] (ص مرکب ) تماشاچی . تماشاگر :
نظاره گرروح ندیده ست به دیده
چون چهره ٔ زیباش به صحرای صور بر.

سنائی .


|| دیده بان . که از دیدگاهی یا فراز برجی اطراف را بنگرد و مراقبت کند :
ز دیوارهایش برآورده سر
ستاره چو دستار نظاره گر.

هاتفی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.