اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظام

نویسه گردانی: NẒAM
نظام . [ ن ُظْ ظا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناظم . (غیاث اللغات ). رجوع به ناظم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نظام گرفتن . [ ن ِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نظم یافتن . به سامان شدن . سامان گرفتن . به آیین شدن . آراستگی یافتن . آرایش گرفتن : سوی نشابور...
نظام فارسی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین هبةاﷲ شود.
نظام داشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) سامان داشتن . مرتب بودن . آراسته و به آیین بودن . استوار بودن : اگر در سخن این جا که هست در بندم هنوز ن...
نظام دهلوی . [ ن ِ م ِ دِ ل َ ] (اِخ ) محمدبن احمد معروف به نظام الدین اولیاء. رجوع به نظام الدین اولیاء شود.
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) مسعودبن علی هروی ، ملقب به شمس الدین و نظام الملک وزیر سلطان تکش خوارزمشاه است . وی به سال 596 هَ . ق...
خزانه ٔ نظام . [ خ ِ / خ َ ن َ / ن ِ ی ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مخزنی که در آن اموال متعلق به ارتش جمعآوری میشود و از آن مخزن خرج ...
نظام اسکوئی . [ ن ِ م ِ اُ ] (اِخ ) امیر نظام الدین احمد اسکوئی متخلص به نظام از شاعران قرن دهم است و به روایت سام میرزا وی «کلیددار کتابخ...
نظام تبریزی . [ ن ِ م ِ ت َ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین شامی و نیز رجوع به از سعدی تا جامی ص 492 به بعد شود.
نظام العلماء. [ ن ِ مُل ْ ع ُ ل َ ] (اِخ ) رفیعالدین (میرزا...) بن میرزا علی اصغر طباطبائی تبریزی ، از علمای امامیه ٔ قرن اخیر است ، وفاتش به ...
نظام العلماء. [ ن ِ مُل ْ ع ُ ل َ] (اِخ ) محمود (حاجی میرزا...) بن محمد تبریزی ، از علمای امامیه ٔ قرن سیزدهم و معلم ناصرالدینشاه قاجاراست ، از...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۸ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.