اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظام

نویسه گردانی: NẒAM
نظام . [ ن ِ] (اِخ ) (شیخ ...) از فقهای هندوستان است و به سال 1067 به فرمان عالمگیر پادشاه کتاب فتاوی عالمگیری رابه نام او تألیف کرد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمودبن مظفربن ابی توبه ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نصیرالدین و نظام الملک ، وزیر سلطان سنجر سلجوقی ...
نظام جامی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) احمد، ملقب به نظام الدولة والدین . رجوع به نظام الدین جامی و نیز رجوع به مجمعالفصحا چ مصفا ج 3 ص 1409 شود.
نظام دادن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) بسامان کردن . مرتب کردن . سامان دادن . آراستن : چو بی نظامی دین را نظام خواهی دادنظام دنیا رانک بی نظام ...
نظام رازی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم است و به روایت سام میرزا «از جمله ٔ حفاظ آستانه ٔ امامزاده عبدالعظیم است و در کتیبه نویسی د...
نظام شامی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین شامی شود.
نظام قاری . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) محمود یزدی ، شاعر البسه . رجوع به نظام الدین قاری شود.
نظام قمری .[ ن ِ م ِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین قمری شود.
نظام کپلر. [ ن ِ م ِ ک ِ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقابل نظام بطلمیوس . نظریه ٔ مرکزیت خورشید. رجوع به کپلر شود.
نظام محله . [ ن ِ م ْ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلباد بخش بهشهر شهرستان ساری در 25 هزارگزی مشرق بهشهر و یک هزارگزی جنوب راه...
نظام اعرج . [ ن ِ م ِ اَ رَ ] (اِخ ) حسن بن محمد. رجوع به نظام الدین حسن بن محمدبن حسین شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۸ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.