نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) احمد جغتائی متخلص به سهیلی و ملقب به نظام الدین و موصوف به امیر اعظم از امیران و شاعران قرن نهم و اوایل قرن دهم و از خاصان دربار سلطان حسین بایقرا و از مصاحبان امیر علیشیر نوائی است . به روایت هدایت «دو دیوان به ترکی و فارسی تمام کرده و تخلص از شیخ آذر طوسی داشته و به ارباب حال مایل بود، مثنوی لیلی و مجنون نیز تمام نموده » ملاحسین واعظ کاشفی کتاب انوار سهیلی را به نام او تصنیف کرده است . وی به سال
918 هَ . ق . درگذشت . او راست :
بروز غم بغیر از سایه ٔ من نیست یار من
ولی او هم ندارد طاقت شبهای تار من .
#
دل چو شکسته شد مران عاشق خسته حال را
سنگ جفا چه میزنی مرغ شکسته بال را.
#
گویند روز حشر به پایان نمی رسد
صد روز آن به یک شب هجران نمی رسد.
#
بر چرخ لوای دولت افراشته گیر
دنیا همه در زیر نگین داشته گیر
آفاق از آن خویش پنداشته گیر
آخر ز جهان رفته و بگذاشته گیر.
#
ای داشته از سلطنت عالم ننگ
وی آمده از محنت ایام به تنگ
بیرون زده زین جهان فانی اورنگ
بر روی زمانه در بر آورده به سنگ .
(از مجمعالفصحاء چ مصفا ج
1 ص
58) (ریحانة الادب ج
2ص
245) (رجال حبیب السیر ص
224) (تاریخ حبیب السیر جزو
3 ج
3 ص
242) (آنندراج ذیل نظام الدین ). و نیز رجوع به سهیلی جغتائی شود.