نظام الدین
نویسه گردانی:
NẒAM ʼLDYN
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبدالحمید (سید...) بن ابوالفوارس مجدالدین محمد حسینی حلی اعرجی ملقب به نظام الدین ، خواهرزاده ٔ علامه ٔ حلی ، و از علمای قرن هشتم است . او راست : ایضاح اللبس فی شرح تسلیک النفس الی حظیرةالقدس ، تذکرةالواصلین فی نهج المسترشدین که کتاب اخیر را در سال 703 هَ . ق . در حالی که کمتراز بیست سال داشته تألیف کرده است . (از ریحانة الادب ج 4 ص 213 از متفرقات الذریعه الی تصانیف الشیعه ).
واژه های همانند
۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
نظام الدین جرجانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ج ُ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب و ریحانة الادب ج 4 ص 211 شود.
نظام الدین اولیاء. [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اَ ] (اِخ ) (شیخ ...) محمدبن احمدبن علی دهلوی معروف به شیخ نظام الدین اولیاء و شاه نظام اولیاء و نظام...
نظام الدین بغدادی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ب َ ] (اِخ ) ابن البهاریه . رجوع به ابن البهاریه شود.
نظام الدین اصفهانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (قاضی ...) از علمای امامیه قرن هفتم و معاصر با خواجه نصیرالدین طوسی است ، در عراق منص...
نظام الدین اصفهانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (قاضی ...) از شعرای عهد اباقاخان است خواجه شمس الدین صاحبدیوان را مدح گفته به پارسی ...
نظام الدین خوانساری .[ ن ِ مُدْ دی ن ِ خوا / خا ] (اِخ ) (قاضی ...) از فاضلان و شاعران قرن دوازدهم و با حزین لاهیجی معاصر است .در اصفهان دانش...
نظام الدین کبودجامه . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ک َ م َ ] (اِخ ) (امیر...) استرابادی ، از شاعران قرن ششم و از امیران عهد سلطان تکش و حکمران فیروزکوه ...
نظام الدین استرابادی . [ ن ِ مُدْدی ن ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام استرابادی شود.
قاضی امیر نظام الدین . [ اَ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبدالحی استرآبادی بن سید عبدالوهاب . از جمله ٔ اعاظم سادات گرگان است که مدتی مدید به منصب ...