اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظام الدین

نویسه گردانی: NẒAM ʼLDYN
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ](اِخ ) (قاضی ...) عثمان قزوینی ، معروف به عثمان ماکی . ۞ از شعرای عهد الجایتو وارغون خان است و در قزوین منصب قضا داشت . او راست :
صبحدمی که از رخت برفکنی کلاله را
چشم و رخت خجل کند نرگس مست و لاله را
گر ز خیال چهره ات عکس فتد به جام می
مستی چشم مست تو مست کند پیاله را.
(از رجال کتاب حبیب السیر ص 22) (تاریخ گزیده ص 823) (قاموس الاعلام ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبدالعلی (ملا...)بن محمدبن حسین حنفی بیرجندی ملقب به نظام الدین ، از دانشمندان وریاضی دانان قرن دهم ا...
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) عبدالقادر، از علمای قرن دهم هجری است و در عهد سلطان حسین میرزا بایقرا درمدرسه ٔ سلطانیه تدریس ...
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبیداﷲ زاکانی . رجوع به عبید زاکانی شود.
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عثمان خطابی یا خطائی ، از دانشمندان قرن نهم است ، اوراست : حاشیه ای بر مطول و حاشیه بر مختصر تفتازانی . و...
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) علی بن حسن گیلانی ملقب به نظام الدین و معروف به حکیم الملک ، از فضلای قرن یازدهم هجری است . اوراست : ...
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) علی بن محمدبن حسین بن یوسف بستی ، مکنی به ابوالفتح و ملقب به نظام الدین ، از شاعران و ادیبان نیمه ٔ دو...
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) علی بن محمد، معروف به ابن خروف . رجوع به ابن خروف و ریحانة الادب شود.
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) علی شیر نوائی (امیر...) رجوع به علی شیر شود.
نظام الدین .[ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) (حکیم ...) علی کاشانی ملقب به نظام الدین از اطبا و شعرای قرن دهم است . او راست :جانی که بود قابل انوار ک...
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن تاج الدین عمربن مسعود، از آل برهان (بنی مازه ) است که در بخارا امارت و هم ریاست مذهب حنفی داشت...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.