نظام الملک
نویسه گردانی:
NẒAM ʼLMLK
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) احمدبن نظام الملک ، مکنی به ابونصر، فرزند خواجه نظام الملک طوسی وزیرمعروف ملکشاه سلجوقی است ، وی مدتی وزارت سلطان محمدبن ملکشاه داشت و عاقبت به روایت راوندی ، سلطان وی را در ازای هشتصد هزار دینار به سیدابوهاشم رئیس همدان داد تا هرچه خواهد با او کند. رجوع به راحةالصدور راوندی صص 162-164 و الکامل ابن اثیر ج 10 ص 304 شود.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) چن قلیچ خان بن غازی فیروزجنگ مشهور وملقب به نظام الملک آصف جاه ، مؤسس سلسله ٔ نظام حیدرآباد وی به س...
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) حسن بن محمد الدهستانی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به نظام الملک از وزیران سلطان طغرل بیگ سلجوقی است . رجوع...
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمدبن بهاءالدین مسعود هروی ، وزیر سلطان محمد خوارزمشاه است . رجوع به تاریخ مغول ، اقبال ، ص 47 شود.
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمدبن صالح ، ملقب به ناصرالدین و نظام الملک ، وزیر سلطان محمد خوارزمشاه است ، خوارزمشاه پس از عزل وزیر ...
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمدبن محمد، ملقب به نظام الملک و صدرالدین ، وزیر قلج طمغاج خان و ممدوح شمس طبسی شاعر است ، عوفی که در...
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمودبن مظفربن ابی توبه ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نصیرالدین و نظام الملک ، وزیر سلطان سنجر سلجوقی ...
حسن نظام الملک . [ ح َس َ ن ِ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) رجوع به نظام الملک شود.
نظام الملک طوسی . [ ن ِ مُل ْ م ُ ک ِ ] (اِخ ) (خواجه ...) حسن بن ابوالحسن علی بن اسحاق بن عباس طوسی ، مکنی به ابوعلی ، و ملقب به سیدالوزراء...
خواجه نظام الملک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ن ِ مُل ْ م ُ ](اِخ ) رجوع به نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.