اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظام دادن

نویسه گردانی: NẒAM DʼDN
نظام دادن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) بسامان کردن . مرتب کردن . سامان دادن . آراستن :
چو بی نظامی دین را نظام خواهی داد
نظام دنیا رانک بی نظام باید کرد.

ناصرخسرو.


نظام داد نظامات ملک را بسخن
چنان که کار مقیمان خاک را به سخا.

انوری (از آنندراج ).


|| سلام نظامی دادن (در تداول )؛ بشیوه ٔ نظامیان ادای احترام کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.