اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظر بازگرفتن

نویسه گردانی: NẒR BAZGRFTN
نظر بازگرفتن . [ ن َ ظَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دیده بربستن . نگاه نکردن . از دیدن و تماشا امساک کردن :
من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر.

سعدی .


|| قطع عنایت کردن . از التفات و توجه مضایقه کردن :
گنه کرده بناکرده شمار
عذر بپذیر و نظر بازمگیر.

خاقانی .


یارب از ما چه فلاح آیداگر نپذیری
به خداوندی و لطفت که نظر بازنگیری .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.