گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نظم دادن نویسه گردانی: NẒM DʼDN نظم دادن . [ ن َ دَ ] (مص مرکب ) آراستن . مرتب کردن . انتظام دادن : انصاف تو مصری است که در رسته ٔ او دیونظم از جهت محتسبی داده دکان را. انوری . || پیوستن . نظم کردن . به شعر درآوردن : سخن را سهل باشد نظم دادن بباید لیک بر نظم ایستادن .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی نظم و نسق دادن نظم و نسق دادن . [ ن َ م ُ ن َ س َدَ ] (مص مرکب ) به سامان آوردن . منظم و مرتب کردن . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود