نعره وار. [ ن َ رَ
/ رِ ] (اِ مرکب ) ندا، و آن نصف میل است و میل ثلث فرسنگ است ، پس نعره وار شش یک ِ فرسنگ باشد. (یادداشت مؤلف ). || مسافتی که آوازه ٔ نعره ای بدانجای رسد
: اسبی دارم که نعره واری
طی می نکند به یک شبانروز.
نزاری .
هنوز نعره واری راه نرفته بودند که باد سختی برخاست . (تاریخ نگارستان ).
که دردامان کوه و کوهساری
که تاکوه است از آنجا نعره واری .
وحشی .