اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نعل

نویسه گردانی: NʽL
نعل . [ ن َ ع َ ] (ع مص ) نعل پوشیدن . (از منتهی الارب ). نعلین در پای کردن . (از تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
نال نال . (نف مرکب ) نالنده . با آه و زاری . نالان نالان : مهتر و کهتر همه با او به خشم عالم و جاهل همه ز او نال نال . ناصرخسرو.از دهر جفاپیشه ...
اپی نال . [ اِ ] (اِخ ) ۞ کرسی ایالت وژ ۞ به 378 هزارگزی جنوب شرق پاریس ، واقع در کنار نهر موزل ۞ و دارای 27350 تن سکنه . راه آهن از آ...
نک و نال . [ ن ِ ک ُ / ن ِک ْ ک ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول ، شکایت . گله . اظهار عدم رضایت . شکایتی نه روشن و واضح . (یادداشت مؤلف ). نا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.