اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نعل بستن

نویسه گردانی: NʽL BSTN
نعل بستن . [ ن َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) نعل کردن ستور. (ناظم الاطباء). با میخ نعل را به کف سم ستور استوار کردن . (یادداشت مؤلف ). نعل زدن . نعل کردن . نعل کوبیدن :
آستینش گرفت سرهنگی
که بیا نعل بر ستورم بند.

سعدی .


- امثال :
پشه را در هوا نعل می بندد ؛ فوق العاده زیرک و کاردان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.